باز گردیم به اصل خویش ۲

درعمق تاریکی اشتباهاتم غرق شده بودم، در باتلاق توهماتی که خود بافته بودم. گویی در خوابی عمیق فرو رفته بودم، خوابی که در آن هر قدمی که برمی‌داشتم، مرا بیشتر به ورطه نابودی می‌کشاند. هر تصمیمی که می‌گرفتم، هر انتخابی که می‌کردم، گویی با دستان خودم تار و پود زندگی‌ام را می‌گسست و آجر به آجر دنیایی که ساخته بودم را خراب می‌کردم. حالا در ویرانه‌ای نشسته‌ام که روزی خانه‌ی امید و آرزوهایم بود، ویرانه‌ای که حاصل غفلت و خودخواهی من است.

اما تو، با بی‌رحمی تمام، در حالی که من در این گرداب فرو می‌رفتم، مرا رها کردی، پشت پا زدی و رفتی. گویی هیچ‌گاه درک نکردی عمق رنج و پشیمانی که در قلبم موج می‌زند. شاید تصور می‌کردی که با این عمل، خودت را از این ویرانی نجات داده‌ای. اما باور کن، خیر این بی‌مهری را هرگز نخواهی دید. روزگار، چرخشی دارد که هرگز نمی‌توان از آن گریخت. دیر یا زود، همان تقدیری که برای من رقم زدی، برای خودت هم رقم خواهد خورد. و آن روز، شاید درک کنی که فرار از رنج‌ها، گاهی خود رنجی بزرگتر است. شاید آن موقع، در انزوای تنهایی‌ات، یاد رنج‌هایم بیفتی و درک کنی که چه اشتباهی کردی. شاید آنگاه دریابی که بخشش، در نهایت، تنها راه رهایی است، هم برای من و هم برای تو.

#عشق#توهم#توهم‌عشق#هنرانسان‌بودن‌سخت‌تر‌از‌خدابودن#وفادار#کامل#دوستداشتنی‌و‌غیردوست‌داشتنی#صفاباشه#هشتگ‌


 

آخرین مطالب

مترسک

مترسک

پربازدیدترین مطالب

مترسک

مترسک

38 بازدید
Milad Suny Milad Suny
دوشنبه، 22 بهمن 1403

محبوب‌ترین مطالب